یک سال نه اما اگر دفعه قبلی که پست می‌گذاشتم اینجا زمستان بود امشب هم کم از آن ندارد و بارش باران شدیدی گرفته بود. میدان تیر فردا کنسل شد. احتمالا کمی دیرتر از خواب بیدار شوم. هر شب یک کتاب را نیمه کاره می‌خوانم و به جای خواندن کانال های تلگرامی، مثل گذشته وبلاگ می‌خوانم و حس خوبی بهم می‌دهد. امشب به دوستی گفتم دلم برای عطر و بوی اینجا تنگ شده بود. ظهر شیرشاه جدید را دیدم و همراهش گریه کردم. برایم عجیب بود. همین. زیاده عرضی نیست :)

که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

هستم اگر می‌روم گر نروم نیستم

اصلا چرا چیزی وجود دارد؟

امشب ,یک ,می‌خوانم ,دوستی ,می‌دهد ,عطر ,می‌خوانم و ,دوستی گفتم ,گفتم دلم ,به دوستی ,امشب به

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

RAVANSHENASI maharate zendgi کلیه خدمات چاپ با بهترین کیفیت و ارزان ترین قیمت روان شناس برتز دال میم رمان اخبار روز ایران و جهان پلاک ۷۳ دانلود خلاصه کتاب سلام وبلاگ اختصاصی کامیک بوک‌ها